in the sky

 عید بود.. 

همین پارسال.. 

تنها.. 

چه زیبا بود وقتی مادر زنگ زد و اشک ریخت.. دلش به وسعت فاصله ها برایش تنگ بود.. 

قول داد دیگر تنهایش نگدارد.. آخر مادر دور بود و کودکش دلتنگ.. 

عید بود.. همه چیز بود اما خالی.. 

و امسال... 

عید است... 

همه چیز هست.. و مادر تنهایش نگذاشت.. کنارش نشست.. با آنکه از آهنها دور بود اما آمدند.. 

چون مادر قول داده بود که پای هفت سین تنهایش نگذارد.. 

فردا میروند و باز تنها می شود..  

روزگار غریبیست و این فاصله ها ملال آورند.. 

حال درد مادر را حس میکنم... 

 

عیدتون مبارک


شاید در آسمان بود اما بوی خاک میداد ... 

شاید در آسمان بود اما پرواز نمی دانست.. 

 

این تو بودی که به و آموختی چگونه بپرد و وقتی پریدن آموخت رهایش کردی... 

این ناجوانمردیست... 

 

برگرد به من تا در آسمان باشیم ... 

برگرد هنوز آرزوها ساختنیست... 

 

برگرد و فقط برگرد.... 

 

+دلم تنگ شده بود اینجا خالی کردم...  

+دو هفته است که ایران نیستم دلم برای همه چیز تنگ شده کاش زودتر کارهایم تمت شود و برگردم..

نظرات 7 + ارسال نظر
ر و ز ب ه شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:33 ب.ظ

اولین یادداشت پس از این همه مدت..
اولین یادداشت سال هشتاد و هشت..
اولین نظر..

چی میشه اینها ؟؟

چرا ما همیش دلمون می خواد جفتی حرکت کنیم ؟؟
دو نفره راه بریم.. دو نفره حرف بزنیم.. دو نفره هم بپریم ؟؟!!

دستش درد نکنه یاد داد به جای خودش! ولی تنهایی پریدن هم صفایی داره!
نیازی نی که حتمن معلم هم باشه ؟؟

زان پیش که بر سرت شبیخون آرند
فرمای که تا باده گلگون آرند
تو زر نیی ای غافل نادان که ترا
در خاک نهند و باز بیرون آرند

اینا رو بی خیال!

سال خوبی رو در پیش داشته باشی.. دعا که بلد نیستم! اما همون آرزو رو می کنم برات :)

روز خوش.

نینو یکشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:22 ق.ظ http://elnino.ir/

سلام.چه عجب از اینورا.راه گم کردی.عید شوووووما مبارک.
یه نصیحت می کنم همیشه آویزه گوشت باشه:بیشتر بنویس!

JesUs TeaRs جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:43 ق.ظ http://lvlasiha.blogspot.com

انگار این فاصله ها و تنهایی ها هیچوقت پایانی ندارن ...

یوسف دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:31 ب.ظ

مرغ و خروس و اردک..تولدت مبارکــ.. :)
با آرزوی بهترین ها..!

حاج آقا موشه چهارشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:25 ق.ظ

سلاااااام شحررریییییییی
چطوری خوبی خوش میگذره ؟؟؟
کجا بودی تو نبودی میومدی با هم میرفتیم اول مکه یه ذره بار گناهانمون بخشیده بشه از اونورم میرفتیم دبیت از دم هرچی عرب زیر ÷ا میزاشتیم :دی
جات خالی چقد سربه سرشون میزاشتیم چه فیلمی بود اونجا :دی
جات خالی کلی خوش گذشت

شحلی بلنامه رو بچین برا تابستون
:دی
:دی
:دییییییییییییییییییییییییییییی

سلی یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:58 ق.ظ http://www.jedinagir.blogsky.com

سلام سحرررررررر
برگشتی ؟
خوبی تووو؟؟

نیلو راس میگه بیشتر بنوییییس دوست جونم :x

ر و ز ب ه پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:40 ق.ظ

من شیفته سلیق تو در گزینش رنگ ها هستم!
میشه یه ژس زمینه خوب هم واسه من گزینش کنی !!!!!!!!
یا خودم ازت دزدی کنم !!

+ مزاح!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد