My HeArT

darkscare.blogsky.comو من سرمای قلبم را حس میکنم ...قلبی که هیچ احساسی برای تپیدن ندارد

قلب یخی من سالهاست که آهنگی نمینوازد ... از عشق ... از امید...

سرد سرد .. تب میکند برای مرگ نه برای تو ...

و چه ساده میشکند با کلمات ...

لمس میکنم نفرتش را از دنیای اطرافش ... این تند تند تپیدنها برای رهاییست

برای فرار از زندگی .. نه برای تو ...

و سالهاست که قلبم از سردی سخن میگوید ...  به شومی این عشق قسم میخورد...

 ندا میدهد و فرا میخواند به دور از احساس و محبت ...

این قلب من است که اینگونه بی احساس میتپد ...

 

+ دوستان اینا نوشته های خودم هستن من کلا از کپی کردن بدم میاد !!

BirThDaY

برایت جشن میلاد گرفتم ... همه را دعوت کردم

من ...  تو وتمام کسانی که آشنایی برایشان و در این جشن شرکت میکنند...و حتی کسانی که شرکت نمیکنند

میلادت را گرامی داشتم ...

من از تباره سیاهیم ولی امروز سپید مینویسم

چون امروز نور مطلق تو را آفرید ...

بی کینه .. بی اندوه و با قلبی پر از سپیدی..

پس چگونه میتوانم سیاه بنویسم ...واژه های سیاه من از شرم سخن میگویند ...

و من برای تو سپیدی را آرزو میکنم ...

و به یاد داشته باش هرگز فراموش نخواهم کرد میلادتت را ...

میلادت مبارک ....!!

 

+ موشی از ته دل تفلدت رو بت تبریک میگم عسیسم بووووووس !!!

 

 

SleEp

آرام بخواب تا در ژرفای وجودت پنهان شوم

و آرام دنیای پلید اطرافت را حس کنم

بخواب تا با برهم نهادن پلک هایت روشنی فرونشیند

و خورشید مرگ خود را در آینه ی چشمانت نظار گر باشد

مرگت را فریاد بزن تا بیدار شود هرآنکه آرام خفته و بداند هرآنکه نمیداند

و سکوت کن تا خداوند وجودت را حس کند

آرام بخواب تا برگهای خشک حمل کنندگان طابوت سردت باشند

و خاک بستر آرامشت و...

قبرت ماوایی برای روشنی ...

+دوستان عزیز من حالم خوبه خوبه فقط سبکم و عوض کردم همین ..!!