Heart breaker

دلم میخواد فریاد بزنم،ولم کنید ... من نیستم آنکه شما پنداشتید ... این روزها ... نگاهی پر امید به چشمام ولی کاش به رحم می اومدم!! نه خیلی وقته که محبت در نگاهم  گم شده... نمیخوام  ... مهم نیست اصلا ...تا هستم به کارام ادامه میدم،نه جایی برای انکار نیست ...!! دیشب یکی بهم گفت «: سحر تو خیلی مهربونی ولی افسوس که نمیتونی کسی رو دوس داشته باشی ... بی عاطفه ای هیچی برات مهم نیست ..!!» نمیدونم اون تیکه ی اول و برا مقدمه چینی گفت یا خرم کرد ..!

 

میرسد شیرین صدایی از دور ... مینگرد با لبخند به من.. اما نه ...  نمیخواهم کلامی بشنوم ... خوب میدانم که حرف او چیست...

 

+ با افتخار برگشتم ...!!