-
shut
شنبه 16 خردادماه سال 1388 12:52
شروع میکنیم.. زندگیه جدید.. آدمای جدید.. یادته بهت گفتم مثه یه چشمه میمونم که هی میجوشه ولی تموم نمیشه؟؟ آره منم به جوش میام و عصبانی میشم ولی به دل نگیر.. زود مهربون میشم.. +امتحانا تموم شد الان رسما دیپلم داریم..:دی +این پست خطاب به کسی نبودا..!! کسی به خودش نگیره..
-
in the sky
شنبه 1 فروردینماه سال 1388 10:32
عید بود.. همین پارسال.. تنها.. چه زیبا بود وقتی مادر زنگ زد و اشک ریخت.. دلش به وسعت فاصله ها برایش تنگ بود.. قول داد دیگر تنهایش نگدارد.. آخر مادر دور بود و کودکش دلتنگ.. عید بود.. همه چیز بود اما خالی.. و امسال... عید است... همه چیز هست.. و مادر تنهایش نگذاشت.. کنارش نشست.. با آنکه از آهنها دور بود اما آمدند.. چون...
-
CloSeD till when...?!
جمعه 15 شهریورماه سال 1387 16:41
برگشتم ولی اینجا تعطیل می شود ..!! یک ماه شایدم ۲ ماه پر هیاهو گذشت ... ! و اکنون اینجا شاید تا ۲ سال دیگر خاک بخورد ..!! + همتون رو دوس دارم ممنون تو این مدت بهم سر زدین ولی شرمنده نمیتونم دیگه به هیشکی سر بزنم !! + به دلیل یه سری مسائل درسی و ... کامپیوتر و نت جمع ..!! موبایل هم دائمی و هم اعتباری خاموش ..!! لطفا...
-
Bad LuCk..
سهشنبه 29 مردادماه سال 1387 14:44
دلم اتاق کوچک و دنجم را میخواهد اما انگار هنوز باید صبر کرد.. دلم آرامشی را میخواهد که همیشه به دیگران هدیه دادم.. کسی هست مرا آرام کند؟ اصلا کسی جز کتابها و جزوه های ورق خورده انتظارم را میکشد؟ دلم به حال چشمانم میسوزد که خوابشان فدای طرح ناتمامم شد..
-
Trip
چهارشنبه 16 مردادماه سال 1387 20:28
دلم میخواهد تو و تمام احساساتت را به آغوش بکشم اما ... باید بیشتر از این روزهای سفر صبر کرد ... +همچنان در سفریم ...
-
Baby GirL
دوشنبه 17 تیرماه سال 1387 12:53
به من آموخته اند که هیچ فکر احمقانه ای در سرم نیست و من در شانزده سالگی مثل بچه ها معصوم و صاف و ساده ام ...!! --> مثل یک جیر جیرک،شاد و سرخوشم !! --> مسافر تشریف داریم و تا اواسطه شهریور این طرفا پیدایمان نخواهد شد (نقطه)
-
These Days
شنبه 15 تیرماه سال 1387 13:54
این روزها ... کم میخورم ، عوضش زیاد گرسنه می شم قدَّم داره بلند میشه ، عوضش وزنم روبه کاهشه زیاد حرف نمی زنم، عوضش همیشه درحالِ گوش دادنم داره بهم خوش میگذره ، عوضش واس دیگران آسایش نذاشتم => چیزی که عوض داره گله نداره ...!! => فکر کنم دارم بزرگ میشم ...!!
-
StOry Part 2
جمعه 14 تیرماه سال 1387 18:00
می اندیشید به آن روزها ... آن روزها که خنده هایش می ارزیدند به همه ی دنیا ...!! اما امروز .. چه ماند برایش جز آه و افسوس ...!! همدمش شعله ی نیم سوز چراغیست خاموش . می اندیشید...!! به لحظه لحظه های " ما " بودن .. به آن شادی های زود گذر...!! نگاهش می شکست آن هنگام که خالی می دید فاصله ی میان انگشتان خسته اش را ...!! می...
-
My f*ucking SummEr
سهشنبه 11 تیرماه سال 1387 12:40
هم اکنون در حال سپری کردن بهترین روزهای زندگیمان هستیم ...!! تابستان را به زیباترین شکل سپری میکنیم .. تابستان ما را به زیباترین حالت سپری میکند ..!! + فکر کنم الان دروغ گفتم ..
-
SnaKe
یکشنبه 9 تیرماه سال 1387 14:35
شدم مثلِ مار ... چطوری پوست میندازه ؟؟ به همون حالت دارم پوست میندازم ... + از حالت سیاهی ناشی از آفتاب سوختگی داریم به رنگ خودمان بر میگردیم ...!! + تولد میرویم ...!! مبارکِ...!!
-
Changes
جمعه 7 تیرماه سال 1387 15:11
یکی گفت وقتی با خودت درگیری خیلی ملوس میشی !! چرت و پرتم زیاد میگی .. ولی آدم دوس داره اون موقع باهات کلی حرف بزنه.. گفتم : چه جالب ..!! قول دادم دفعه ی آخرم باشه که با خودم در میوفتم !! حال میکنیم .. میگذاریم دیگران حال کنند ! + امروز متفاوتم !!متفاوت باش تا متفاوت باشم ...
-
DiffeRenCe
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1387 12:06
می دونی فرق من و تو چیه؟؟ تو اون بالا نشستی و خدایی میکنی اما من این پایین دارم از تو و مخلوقاتِ تو میخورم !! دلم میخواست یه بار جات و با من عوض میکردی اون وقت من ازون بالا میدیمت ..!! خیلی زور داره نه؟؟باشه بشین خداییتو کن ما که بخیل نیستیم!! ---> سر به سرم نذار کارات برام تکراری شده !! وقتشه یکم بازیاتو عوض کنی...
-
OoPsSs
دوشنبه 3 تیرماه سال 1387 11:31
وقتی اطرافت رو یه مشت آدمه دو رو و رنگی گرفته چطور می شه یک رنگ بود؟؟! فکر کنم یادم رفته : خواهی نشی رسوا همرنگِ جماعت باش !!! اینجاس که میشه گفت OoPsSs دختره خیلی پَرتی !! + من نمی تونم دو رنگ باشم ... ن م ی ت و ن م همینی که هست !!
-
FroZen
شنبه 1 تیرماه سال 1387 15:26
گاهی احساس میکنم یخ زدم ...! کاش میشد برای تنظیم واکنشهای بدنم از گزینه ی hOt استفاده کنم !!
-
Heart breaker
شنبه 1 تیرماه سال 1387 12:07
دلم میخواد فریاد بزنم،ولم کنید ... من نیستم آنکه شما پنداشتید ... این روزها ... نگاهی پر امید به چشمام ولی کاش به رحم می اومدم!! نه خیلی وقته که محبت در نگاهم گم شده... نمیخوام ... مهم نیست اصلا ...تا هستم به کارام ادامه میدم،نه جایی برای انکار نیست ...!! دیشب یکی بهم گفت «: سحر تو خیلی مهربونی ولی افسوس که نمیتونی...
-
StOry
جمعه 24 خردادماه سال 1387 16:30
میگشاید چشمانش را لحظه ای... شد آنچه نباید و اکنون.. نیست فرصتی برای افسوس..!! میرود بی آنکه بیاندازد نگاهی به گذشته .. میریزند اشکهایش بی توقف .. میخواهد نگاهی منتظر... نه نیست انگار ... می کشد شیرین اندوهی و غم انگیز آهی ... میرسد به بزرگراه،بنبستی دور ... مینوازد دل انگیز سازی ... میشود هم خوان با ساز،چه بلند آوازی...
-
wall
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1387 18:51
کاش میشد بین فاصله ها یه دیوار کوتاه کشید که وقتی از روش بپری دیگه فاصله ای نمونه... + وقتی می بینم فقط چند روز دیگه مونده،دلم تنگ میشه ...!!
-
JuSt ToDaY
دوشنبه 20 خردادماه سال 1387 20:47
امر وزم را آغاز کردم به شکوه قطره ی باران ..!! به زیبایی شبنمهای سحرگاهی به امر وز م فکر میکنم ... نه فردا را میخواهم و نه دیرو ز ... من شاهدختِ این لحظه ام .. از اندیشیدن به فردا مرا سود ی نیست با ثانیه ها حرکت می کنم امروز من روزیـ ست پر هیاهو ... امروز زیباست ...!! + لبخند بزن... همچون من !!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 خردادماه سال 1387 14:59
-
gO fAsT
جمعه 17 خردادماه سال 1387 19:17
بعضی وقتا دلم میخواد اونقدر همه چی سریع پیش بره که نشه سرت رو به عقب برگردونی ..!!سریع حرکت کن لعنتی از همه جا موندی ..!! + پست قبلیم رو خیلی دوس دارم ...!! No CoMmEnT
-
shishhhhhhh
پنجشنبه 16 خردادماه سال 1387 17:40
وقتی اونقدر سیاهی دور و برت هست ... چطور میتونی به روشنی برسی؟؟ گاهی در گوشه ی ذهن اشغال شده ام به یک چیز میرسم ... تمومش کن !! + خالی ....!! + متاسفانه درج کامنت امکان پذیر نمیباشد..!! nO cOmMet
-
'ThiNkin
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 03:47
من دارم به تو و اون اتاق خالی که قراره با هم پرش کنیم فکر میکنم ...!!! شایدم نه !! اصلا فکر نمیکنم ...!! گاهی ...فکر میکنم به اینکه... زیادی خودخواهم ؟؟ زیادی مغرورم؟؟ زیادی خوشکلم ؟؟ زیادی خودمو دوست دارم؟؟ زیادی خود ستایی مینکم؟؟ زیادی باورم شده؟؟ شایدم زیادی فکر میکنم؟؟ اره این آخری خوبه ...!! آدمه مزخرفی شدم ..!!...
-
mOtHer MeAnS mY MoThEr
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1387 14:45
سجده میکنند ستارگان و فرشتگان الهی هنگامی که نام تو بر لبانم جاریست..!! تو با دستانی که خورشید از آنجا طلوع میکند و ماه قبل از ورودش به آسمان بر آن بوسه مینشاند صورت مرا نوازش میدهی و با لبانی که پرندگان خوش آواز چشم به گشودن آن ها دارند بر گونه هایم بوسه مینشانی ...!!هنگامی که چهره ات را در آیینه ی چشمان من نظاره...
-
Im GonNa Die
چهارشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1387 14:46
4شنبه ساعت1:30 بامداد از خواب بلند میشی و : نفسم بالا نمیاد ...!!اسپری ندارم به دراژه های خالی قرصم نگاه میکنم. نفسامو میشمارم 1 ....2 ... 1... 2 ... به زور به 3تا میرسه ..!! خیلی کمه خیلی ...! همه بالان و این پایین کسی نیست که به دادم برسه ..!!ترجیح میدم آروم بگیرم چون هرچی داد بزنم صدام بالا نمیاد کلمات خشک شدن تو...
-
CrY and JuSt cRy
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 15:43
در این شبهایِ بی صدایِ غم آلود با دو چَشمَم به سویِ تک پنجره یِ دیوارِ آهنینِ قلبم مینگرم و میگریم برای روزهایِ سپیدِ سیاه شده ای که هرگز نیامدند گریه میکنم به حال این لحظه هایِ بی انتهایِ غم بارِ زندگی ام و این پایانِ بنبستِ زندگیِ من است و امروز من با قلمی مبهم مینویسم ... تا صدایم به گوش فرشتگانِ جهنمیِ تاریکخانه...
-
BLinD
شنبه 24 فروردینماه سال 1387 15:17
یک روز خوابیدم و دیگر بیدار نشدم .. شاید این چشمانم بود که دیگر بیدار نشد !! کودک بودم و به دنبال شادی های بچگانه ام ... اما دنیای کودکانه ام سیاه شد...!! آن روز خوابیدم و دیگر بیدار نشدم ... میشنیدم اما نمیدیدم .. با دوستانم بازی میکردم اما اکنون نه میتوان بازی کرد و نه کسی است برای بازی کردن ...!! مرا کور نامیدند و...
-
fUcKeR
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1387 15:14
آرام در کنارش می نشینی و او با جسمی برهنه انتظار شروعی دوباره از سوی دیگرکس را میکشد ...!! از تب و تاب عاشقی و محبت خبری نیست و تو غرق در شهوت هستی ، بی آنکه لحظه ای به آنچه انجام میدهی بیاندیشی !!او با بدنی آغشته به گناه انتظار میکشد و تو مشغول میشوی ...!! فقط میخواهی نفوذ کنی و آنچه نباید رخ دهد در حال انجام است .....
-
SwEeT siXtHeEN
جمعه 16 فروردینماه سال 1387 20:21
منتظر فردا هستم...!! 16 سال گذشت و این زندگی همچنان ادامه دارد ..!! یه حسه جدید ... یه آرامش خاص ...شاید هم هیچکدوم ... نمی دونم ..!! بال میخواهم برای پرواز ...میخواهم بروم،ترک کنم دنیا را !! شاید این ثانیه ها ،خبری میدهد از فردایم ... من کجایم اینبار؟؟!! مرگ میخواهم ازین شبهایم !! صدای مامان رو میشنوم :«سحرم ورودت رو...
-
HaPpY eYd
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1387 11:13
اطرافت رو نگاه میکنی،میبینی هیچکس نیست... انگار تنهایی!!سفره پهن میکنی،دعا میخونی،سین میچینی اما هنوز هم تنهایی..!!نگاه میکنی...به خودت،به خونه، به دیوارهای اتاق خالی ... تویی ، و فقط تو ..!!بلند میشی،قرآن میاری، آینه میذاری...لبخند میزنی !!به اعماق تنهایی هات نفوذ میکنی ..!!نور میبینی،روشنی،سپیدی... و باز هم تو !! و...
-
sO fAr
دوشنبه 27 اسفندماه سال 1386 11:39
آهسته دور می شوم.. خیلی دور و تو باید به فراموشی بسپاری تمام خاطراتت را .. قلبم میتپد در حالی که میدانم سالهاست مرده ام و کالبد منجمد من زیر خاکهای سرد،پوسیده نفس میکشد ...!! یادم را به شعله های قرمز آتش بسپار و حرفهایم را در گوش باد زمزمه کن ...!! دور میشوم .. خیلی دور و تمام گذشته ام را به دوردستها می سپارم .. به تو...